براي اينکه رفتار مرتکب، توهین قابل مجازات محسوب شود، بايد شرايط و اوضاع و احوالي را در خود داشته باشد: اول آنکه رفتار موهن باشد. شرط دوم آن است که مخاطب معيني براي توهين وجود داشته باشد بنابراين توهین به خود جرم نيست. شرط سوم هم اين است که مخاطب بايد شخص حقيقي باشد. صرف خشونت گفتار را نميتوان توهين کيفري محسوب کرد. تشخيص موهن بودن رفتار با (عرف)است و نظر عرف در اين مورد باتوجه به عامل زمان و مکان، طبقه اجتماعي و شخصيت مخاطب و نيز موقعيت خاصي که رفتار موردنظر در آن ارتکاب يافته است، مشخص ميشود. شخصيت مخاطب در قضاوت عرف، نسبت به موهن محسوب شدن رفتار خاص مؤثر است. براي مثال بيسواد خطاب کردن يک استاد دانشگاه عرفا توهينآميز است و ليکن اگر به يک کارگر ساده ساختماني بگويند بيسواد، از لحاظ عرف وهنآور تلقي نميشود. توهين به گروه کلي بدون تعيين مصاديق جرم محسوب نميشود. براي مثال اگر کسي همه کارکنان دولت را به کمکاري و يا رشوهخواري متهم کند مرتکب جرم توهینکيفري نميشود. معين شدن مخاطب توهين، الزاما با آوردن نام نيست، شايد با ذکر ويژگيهاي ظاهري يا محل سکونت فرد به وي توهين شود. کسي را نميتوان به علت توهين عليه دولت يا يک شرکت خصوصي و نظاير اين موارد محکوم کرد. جرم توهین مقيد به نتيجه نيست و در واقع يک جرم مطلق است: اگر مخاطب روحيه بالايي هم داشته باشد و عملا از توهین ناراحت نشود باز هم جرم توهين، به صرف موهن بودن رفتار مرتکب از نظر عرف، محقق شده است. در خصوص عنصر رواني هم بايد اشاره کرد که جرم توهین يک جرم عمدي است و ارتکاب غيرعمدي آن در حقوق جزا شناختهشده نيست يعني مرتکب بايد در ارتکاب رفتار موهن نسبت به ديگري عمد داشته باشد. بر اين اساس، اولا مرتکب بايد در ارتکاب عمل خود عامد باشد يعني در حالت خواب و هيپنوتيزم و مستي نباشد و کلاً بدون اراده مرتکب صورت نگيرد و ثانياً مرتکب از موهن بودن رفتار خود اطلاع داشته باشد، براي مثال برخي تفاوتهاي فرهنگي يا زباني باعث عدم اطلاع وي نباشد.